ϻӮ

رابط Quotes

Quotes tagged as "رابط" Showing 1-16 of 16
Kōbō Abe
“این تعد نیست ـ کج‌سلیقگی است ـ که این موضوع را تا حد رابط‌ی پیچیده‌ای لای زرورق دنبال کنیم. بگذارید هر بامداد تر و تاز باشیم. وقتی پوشش فرسوده شد، دیگر کن است. چین و چروک را اتو می‌کنی باز مثل تاز می‌شود. تاز که شد، بی درنگ باز کن می‌شود... آیا اجباری هست که به این چیزهای ناشایست گوش بدهیم؟”
Kōbō Abe, The Woman in the Dunes

Sobhan Ganji
“نه. تنا نیست چون با دختری که دوستش دارد نیست. تناست چون هیچ کسی را ندارد تا برایش از آن دختر بگوید”
سبحان گنجی, فیس ‌بوک

Marcel Proust
“زنی که این اندازه رنجش می‌داد نه تنا کمتر که برعکس، هرچه بیشتر برایش عزیز می‌شد، انگار که همراه با هرچه بالاتر گرفتن درد، ارزش نوشدارو، ارزش داروی آرام‌بخشی هم که تنا در دست اودت بود فزونی می‌یافت. سوان می‌خواست بیشتر تیمارش کند، آن گونه که برای بیماری‌ای که ناگهان دریابی از آنچه بوده وخیم‌تر است.”
Marcel Proust, Swann’s Way

Marcel Proust
“اغلب گفته می‌شود که با برشمردن خطاهای معشوقه‌ی یک دوست، تنا بر مهر او در دلش می‌افزاییم چون آن‌ها را باور نمی‌کند!
و چقدر بیشتر، اگر باور کند!”
Marcel Proust, Swann’s Way

Sobhan Ganji
“هر دو انسانی که روی کره‌ی زمین در نظر بگیرید با حداکثر شش واسطه به هم ربط پیدا می‌کنند”
Sobhan Ganji, فیس ‌بوک

“رابط با هم‌نوع عبادت است و رابط با خویشتن نیازمند کوشش. عبادت است که آدمی از آن نیروی کوشش می‌گیرد.

The relationship to one's fellow man is the relationship of prayer, the relationship to oneself is the relationship of striving; it is from prayer that one draws the strength for one's striving.”
وحید کیان, تنایی

“من به زوج ها توصیه می کنم که با مسائل زناشویی به همان طریق که با آنفولانزا برخورد می کنند روبه رو شوند. اشخاص مواظب هستند از شرایطی که ممکن است سرماخوردگی را به آنها منتقل کند جلوگیری نمایند. اما در عین حال مقداری آسپرین تدارک می بینند و به محض آنکه نخستین نشانه های سرماخوردگی را احساس کردند از آن مصرف می کنند. وقتی کودکی در یک خانواده تب می کند همه برای کمک به او بسیج می شوند.”
Daniel B. Wile, After the Honeyman, How Conflict Can Improve Your Relationship

“وقتی بدانید که مشکل موردنظر تنا دامن گیر شما نیست و دیگران هم با آن روبه رو هستند، رو به رو شدن با آن ساده تر است. مجبور نیستید آن را مسئله ای شخصی تلقی کنید آن را مسئله ای می بینید که دیگران هم دارند و منحصر به شما و همسرتان نمی شود، با دانستن این مطلب احتمالا با آرامش بیشتری با آن برخورد می کنید.”
Daniel B. Wile, After the Honeymoon: How Conflict Can Improve Your Relationship

“در واقع حساسیتی که در دوران کودکی شخص ایجاد شده ممکن است سبب شود که او به برخی از جنبه های حقیقی شدیدا توجه داشته باشد. درست همان طور که سگ ها صداهایی را می شنوند که انسان از شنیدن آن عاجز است، برخی از حساسیت های دوران کودکی شخص را در موقعیتی قرار می دهد تا مطالبی را که دیگران متوجه آن نمی شوند درک نمایند. برای مثال زنی که در کودکی مورد کم لطفی و بی اعتنایی قرار گرفته ممکن است نسبت به کمترین بی اعتنایی شوهرش واکنش شدید نشان دهد.”
Daniel B. Wile, After the Honeymoon: How Conflict Can Improve Your Relationship

“من به زوج ها توصیه می کنم که با مسائل زناشویی به همان طریق که با آنفولانزا برخورد می کنند روبه رو شوند. اشخاص مواظب هستند از شرایطی که ممکن است سرماخوردگی را به آنها منتقل کند جلوگیری نمایند. اما در عین حال مقداری آسپرین تدارک می بینند و به محض آنکه نخستین نشانه های سرماخوردگی را احساس کردند از آن مصرف می کنند. وقتی کودکی در یک خانواده تب می کند همه برای کمک به او بسیج می شوند.”
Daniel B. Wile, After the Honeymoon: How Conflict Can Improve Your Relationship

Marcel Proust
“آن شب مادام دلوم به شوهرش گفت: «طفلک سوان ... فکر می‌کنم مسخره باشد که مردی به این فهمیدگی برای همچو زنی رنج بکشد که حتی زن جالبی هم نیست، چون می‌گویند خیلی احمق است.»

این را با خردمندی آدم‌های عاشق نشده گفت که معتقدند یک مرد فهمیده باید تنا به خاطر کسی غصه بخورد که لیاقتش را داشته باشد؛ و این کمابیش به آن می‌ماند که کسی تعجب کند چرا آدم به خاطر چیزی به کوچکی یک باسیل ناقابل دچار وبا می‌شود!”
Marcel Proust, Swan's Way

Marcel Proust
“آن شب مادام دلوم به شوهرش گفت: «طفلک سوان ... فکر می‌کنم مسخره باشد که مردی به این فهمیدگی برای همچو زنی رنج بکشد که حتی زن جالبی هم نیست، چون می‌گویند خیلی احمق است.»

این را با خردمندی آدم‌های عاشق نشده گفت که معتقدند یک مرد فهمیده باید تنا به خاطر کسی غصه بخورد که لیاقتش را داشته باشد؛ و این کمابیش به آن می‌ماند که کسی تعجب کند چرا آدم به خاطر چیزی به کوچکی یک باسیل ناقابل دچار وبا می‌شود.”
Marcel Proust, Swann’s Way

Marcel Proust
“عشق سوان به همان جایی رسیده بود که در برخی بیماری‌ها بی‌باک‌ترین جراح هم از خود می‌پرسد آیا هنوز منطقی یا حتی شدنی هست که اعتیاد یا مرض بیمار از او گرفته شود؟”
Marcel Proust, Swann’s Way

Marcel Proust
“[سوان] به خود می‌گفت: «واقعا پیشرفت محسوس است؛ خوب که به قضیه دقیق می‌شوم، می‌بینم که دیروز از بودن با او تقریبا هیچ لذت نمی‌بردم: عجیب است که حتی به نظرم زشت می‌رسید.» و البته راست می‌گفت، اما عشقش از محدوده‌ی تمنای بدنی بسیار فراتر می‌رفت. دیگر خود وجود اودت در آن چندان جایی نداشت.”
Marcel Proust, Swann’s Way

Marcel Proust
“فردای آن روز [سوان] به خود می‌گفت: «واقعا پیشرفت محسوس است؛ خوب که به قضیه دقیق می‌شوم، می‌بینم که دیروز از بودن با او تقریبا هیچ لذت نمی‌بردم: عجیب است که حتی به نظرم زشت می‌رسید.» و البته راست می‌گفت، اما عشقش از محدوده‌ی تمنای بدنی بسیار فراتر می‌رفت. دیگر خود وجود اودت در آن چندان جایی نداشت.”
Marcel Proust, Swann’s Way

Marcel Proust
“اگر هم بتوانیم آرزو کنیم کارهای کسی که تاکنون رنجمان داده است از تهِ دل نبوده باشد، [...] باید بپرسیم که کردار فردای آن کس چه خواهد بود؟
این گفته‌های تاز به گوش عشق من می‌رسید؛ به او می‌باورانید که فردا فرقی با روزهای گذشته نخواهد داشت و احساس ژیلبرت به من کن‌تر از آن است که تغییر کند، احساس بی‌اعتنایی است، و در دوستی من و ژیلبرت تنا منم که عشق می‌ورزم!
و عشقم در پاسخ می‌گفت: «درست است، دیگر با این دوستی هیچ کاری نمی‌شود کرد، دگرگون نخواهد شد.»”
Marcel Proust, Swann’s Way